قصه های تلخ زمینی رو می تونی شیرین کنی (هفته دهم و یازدهم بارداری)
روزها زیباتر از قبل می گذرن و زمان به آغوش کشیدنت نزدیک و نزدیک تر می شه دیدن برق شادی تو چشمهای کسی که همه دنیای من (بابا حمید مهربونت) بزرگترین هدیه برای من که شما به من دادی عزیز دلم. مامانی می خواهم برایت از یک قصه تلخ بگم و ازت بخواهم با همه تلخی دستی باشی برای شیرین شدن این قصه های تلخ زمینی. قصه دختر کبریت فروش کارتونی بود که از اون بیزار بودم، هنوز پنج یا شش سالم بود وقتی اون کارتون که بارها هم از شبکه دو تکرارش پخش می شد می دیدم گریه می کردم و با همون دل کوچیکم می گفتم من بزرگ بشم یک عالمه خونه می سازم تا همه بی خونه ها سر پناه داشته باشن... داستان نسل من داستان نسل سوخته ای بود با وجود همه تلاش هامو...
نویسنده :
مامان دنیز
11:36